گاهی اوقات به این فکر میکنی ...
فکر میکنی که آیا این زندگی حق هست یا نه؟!
آیا این لحظاتی که پس یکدیگر در پناه ثانیه ها میگذرد حقیقی است یا نه ؟!!
آیا اتفاقاتی که یکی پس از دیگری رقم میخورد تقدیر است یا نه؟!
اما با همه اینها میدانم که هرچه بر من گذشت یا میگذرد آینه ای بس تمام نماست از درون من ...
میدانی این روزها بیشتر از همیشه دلم هوای بزرگ شدن میکند !
به کسی گفتم بزرگ شدن درد دارد!
درد را معنا کنم؟؟؟
درد یعنی گذشتن ؛ رد شدن ؛ یعنی رد شدن از تمام آنچه بودی و میخواستی که باشی
یعنی نهایت دوست داشتن ؛ یعنی پناه بردن؛
...................
میدانم که توانم به اندازه ی گذر از این طوفان سخت دورانم نیست
...................