قاصدک های دلم را برایت پست کردم
دوشنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۲، ۱۲:۲۰ ق.ظ
دلم , برای حیاط خلوت دلم تنگ شده
آنجا که روزی پر بود از تو
دلم میخواهد بنشینم روی صندلی آرزویم به انتظار دوباره آمدنت کوچه پس کوچه های دلم را آب پاشی کنم ، چراغانی کنم
میدانی گاهی با خودم می گویم چیست در بحبوحه تنهاییم که مرا بی خود زِ خود می کند ؟؟
دلم برای روزهایی که بال و پر داشتم تنگ شده ..
برای اوج عروجم تنگ شده ..
بالهایم را بازپس گرفتن چه دشوار است!
خوشا به حال شهیدان بال هاشان را چه زیبا بر پهنه ی آسمانت گستراندن
قاصدک های دلم را برایت پست کردم
طوفانهای خودِ خودم ویرانشان کرد ...
به تو نرسید!!!
عطر بودنت را طلب دارم
ندانسته هایم را میدانی
نداشته هایم را به صلاح ندادی و داده هایم را به حکمت دادی
صدبار و صدبار توبه شکستم باز مرا می خوانی ؟
خدایا ، مهربانِ مهربانترِ مهربانم دوباره مرا بخوان
عاشقانه هایم از آن توست مرا می خوانی ؟؟؟
آه ، مرا بخوان !
به نامِ نامیِ نام اعظمت مرا بخوان ...
۹۲/۰۷/۲۹